محل تبلیغات شما



سرم پر از فكراي جور و واجوره  

 

نميذاره بخوابم.  

سه نفر توي مغزم دارن صخره نوردي ميكنن و من درحالي كه بشدت مايلم هر سه نفرو از رو صخره پرت كنم پايين ولي تهش باز دلم نمياد :/

امروز رفته بودم حرم، جاي شما خالي. دعا كردم واسه همه و خودم :)

تابستون بخوبي داره ميگذره و من از الان واسه ٥تير هيجان زده ام!! ^_^

عروسي عطيه ست!! هنوزم باورم نميشه كه عطيه كوچولوي من داره ازدواج ميكنه! قدمت دوستي ما ١٢ ساله ست و من هر روز بيشتر و بيشتر دوستش داشتم :)

كلي كلش بازي كردم اين تابستون و چقد مامان و اسما از دستم حرص خوردن :)))

دارم ميرم كلاس سلفژ! من بهترين شاگرد كلاسم و ازين طرف بابام ميگه لازم نيس ادامه بدي :(  واقعا دلم ميخواد ادامه بدم.

حدود ١٥-٢٠ روز ديگه نتايج انتقالي مياد، من هنوز گيج و ويجم و نميدونم دلم واقعا چي ميخواد :/

پريروز هم مهرداد منو تو اينستا پيدا كرد و من كلي ياد دوران طفوليتمون افتادم :)) چقد بزرگ شده بود! ولي هنوزم همون مهرداد بود! تقريبا ده سال ميگذره ^_^ 

فردا قراره يه كاري بكنم ! استرس دارم :) (يادآوري: ماكاروني با ته ديگ!؟)

 

پ.ن: دلم براي اون حال و هواي سابق وبلاگ تنگ شده، ولي هيچي مث سابق نيست.


 دختري هستم كه ديشب ساعت ٤خوابيده و صبح از ٨-١٢كلاس داشته و بعد از گردگيري و جاروبرقي كشيدن خونه ، چمدان بسته و از شمال تا كرج آمده و پست اينستايش را گذاشته و سرشب با رضاكوچولو حسابي بازي كرده و بعد هم برايش قصه گفته تا بخوابد و آخر شب با معصومه خياطي كرده و الگوي پيراهن زده و اكنون در تخت ولو شده و همچنان خوابش نميبرد :))

فردا و پسفردا كلي برنامه دارم براي ساختن خاطره هاي قشنگ.

خوددرمانيم نتيجه داده و الان سرماخوردگيم بهتره خداروشكر^_^

يه ليست كتاب نوشتم براي نمايشگاه كتاب به چه بلند بالايي! و بعد روي ميز تحريرم جا گذاشتمش :)))

شفا نميده كه!!! ^_____^


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شکوفه گیلاس